در نامهای که رستم فرخزداد سردار سپاه ایران در جنگ قادسیه به برادرش مینویسد، پیشبینی میکند که اگر ایران از اعراب شکست بخورد، آینده ایران چنین خواهد بود که فردوسی آن را وصف کرده است
چـو بـا تـخت مـنبـر بـرابــر شود
همه نـام، بـوبکر و عـمر شـود
تــبــه گــردد آن رنــجهــای دراز
شـود نــاسـزا شـاه گـردن فـراز
چـو روز انـدر آیـد بــه روز دراز
نـشیــب دراز اسـت پــیش فـراز
از ایـــرانی و تــرک و از تــازیـان
نژادی پــدیــد آیـد انــدر میان
نــه ایــران نـه ترک و نـه تازی بود
سخنها بـه کــردار، بــازی بـــود
بـرنـجـد یـکـی دیــگـری بـرخـورد
بـه داد و بـه بـخشش کسی ننگرد
ز پـیـمـان بــگــردنـد و از راستی
گرامـی شـود کـژی و کـاستی
کشــاورز و جــنـگی شـود بـیهـنـر
نـژاد و گـهـر کـمتـر آید به بـر
ربــایـد هــمـی این از آن آن از این
ز نفـریــن نـدانـنــد بــاز آفرین
نــهــان بـــدتــر از آشـکـارا شـــود
دل شـاهشان سنـگ خـارا شــود
بــد انـدیـش گـردد پـسر بــر پـدر
پدر همـچنین بـر پـسر چــارهگـر
شــود بــنــده بــیهـنـر شـهریــار
نــژاد و بـزرگــی نیـایـد بـه کـار
بـــه گــیتـی کـسی را نـمـانــد وفــا
روان و زبـانهـا شـود پــر جــفـا
چـنـان فـاش گـردد غم و رنج و شور
که شادی بـه هـنگام بهـرام گـور
نــیـایــد بـهـار از زمــستـان پـدیـد
نـیارند هنگام رامـش نـبـیـد
نه جشن و نه رامش نه کوشش نه کام
هـمـه تـنبل و چـاره و ســاز دام
پــدر بــا پــسـر کـیـن سـیــم آورد
خورش کشک و پوشش گلیم آورد
زیـــان کـسـان از پی سـود خـویـش
بــجــویــنـد و دیـن اندر آرند پیش
بـــریــزنــد خــون از پــی خـواسـتـه
شــود روزگــار مـهــان کــاســتــه
چـو بـسـیار از ایـن داسـتان بگذرد
کـسـی سـوی آزادگی نــنــگـــرد
#طنز #فردوسی #شاهنامه #میدان_فردوسی #انیمیشن #مثنوی #شاهنامه_خوانی #رجز #رجزخوانی #ایران #فارسی #زبان_فارسی #تلخ #ایران_امروز #ادبیات #شعر #شاعر #ادبیات_فارسی #زبان_فارسی #ابوبکر #عمر #تازی #عرب #عجم #حمله_اعراب #خنده_دار #سرگرمی #طنز_ادبی #هزل #مطایبه #خنده #خنده_دار #جمهوری #عتیقه #حماسه #حماسه_سرایی #persianpoetry #persian #ferdosi #ferdowsi #shahname #tehran #persianliterature #fun #literature #poetry #iran